آقای سنوار جهان بیداری مردمش را مدیون شماست!

0

جهان به کار خودش مشغول بود، انگار مردم عادت کرده بودند به شنیدن خبرهای تلخ از فلسطین. آقای یحیی تو بودی که شانه‌های جهان را تکان دادی و چشم‌های مردمش را باز کردی.

زینب نادعلی :
جهان به کار خودش مشغول بود، انگار مردم عادت کرده بودند به شنیدن خبرهای تلخ از فلسطین. آقای یحیی تو بودی که شانه‌های جهان را تکان دادی و چشم‌های مردمش را باز کردی.
گروه زندگی: سال ۱۹۶۲ وقتی در اردوگاه پناهندگان خان‌یونس میان آنها که جنگ امیدشان را غارت کرده بود به دنیا آمدی، قنداقه سفیدت برای مادر و برای وطن یک‌پارچه نور امید بود برای همین هم‌نامت را یحیی گذاشتند. قرن‌ها پیش از تو در همان سرزمین فلسطین پیامبری در اوج ناامیدی زکریا و همسرش ایشاع متولد شده بود. ایشاع نازا بود و حضرت زکریا هم در اوج کهنسالی، اما خدا یحیی را نور چشم و امید آن دو قرار داد و در روزهایی که کسی فکرش را نمی‌کرد دعای خالصانه زکریا را اجابت کرد. آقای سنوار شاید تو هم دعای استجابت شده مردم مظلومی بودی که سال‌ها از خدا نابودی اسرائیل ظالم و رهایی از جنگ را طلب کرده بودند، شاید تو هم همان یحیی‌ای بودی که فلسطین به‌پای قدمش جان می‌گرفت‌. اصلاً چه جای شاید و اما و اگر است وقتی، بزرگ شدی، قد کشیدی، طوفان شدی و طوفان‌الاقصی را به پا کردی.جهان به کار خودش مشغول بود، انگار مردم عادت کرده بودند به شنیدن خبرهای تلخ از فلسطین، به شنیدن صدای وحشتناک بمباران از باریکه‌ای به نام غزه. آقای یحیی تو بودی که شانه‌های جهان را تکان دادی و چشم‌های مردمش را باز کردی. فلسطین بیداری جهان را مدیون توست! صف‌های بلندبالای مردم اروپا را که در مظلومیتش فریاد سر می‌دهند، مدیون توست‌. کمپ دانشجویان آمریکایی، تحریم کالاهای اسرائیلی، خروش مردم آسیا و.. همه‌وهمه را از تو دارد. تویی که خالق طوفانی!

حتی پسربچه‌های صهیونیست هم در دلشان فرمانده‌ای چون تو را می‌ستایند!

می‌گفتند تو از ترس در تونل‌ها پنهان شده‌ای می‌گفتند سپر انسانی داری و… اما چه مخفیگاهی و چه سپری؟! وقتی مانند یک رزمنده سلاح بر دست، خشاب بر کمر و چفیه فلسطینی دور گردن در میدان نبرد تن‌به‌تن با اسرائیل جنگیدی و به شهادت رسیدی. فلسطینیان می‌گویند تو فرمانده‌ای بودی که در خط اول نبرد همیشه شانه‌به‌شانه رزمندگان فلسطینی به دل جنگ می‌زدی. اصلاً خودت گفته بودی صلح و مذاکره‌ای در کار نیست یا پیروز می‌شویم یا کربلا رخ می‌دهد. آقای یحیی پای پیکرت چه کربلایی به پا شد. دست و انگشتان بریده‌ات روضه کربلا بود. روضه دندان‌ها و چوب خیزران، خرابه و استخوان‌های شکسته. تو مکتب‌سازی شدی، بعد از دیدن ویدئوی ایستادگی‌ات در مقابل صهیونیست‌ها بعد از آن تصاویر غم‌انگیز درعین‌حال غرورآفرین که از لحظات آخر زندگی‌تان منتشر شد پسرکان کوچکی در جهان قهرمان زندگی‌شان را پیدا می‌کنند و عاشق نبرد می‌شود. حتی پسربچه‌های صهیونیست هم در دلشان فرمانده‌ای را می‌ستایند که تا آخرین فشنگش ایستادگی می‌کند نه آنکه به کوچک‌ترین خطری سراغ پناهگاه می‌گیرد! امروز و از نبودت خیلی‌ها خوشحال شدند، همان‌هایی که همیشه استخوان‌لای‌زخم فلسطین گذاشتند و پول‌هایشان سوخت موشک‌های صهیونیست‌ها شد تا سر کودکان و زنان فلسطینی فرود بیاید. کسی مثل جو بایدن که در واکنش به شهادت شما گفته است: ترور سنوار یک روز خوب برای اسرائیل، ایالات متحده و جهان است! راست می‌گوید روز خوبشان است البته قبل از آنکه مقاومت و مردم جهان به برکت خون شما دوباره دست در دست هم طوفان به پا کنند. بگذار دلشان خوش باشد به نبود شما به این آرامش قبل از طوفان!

خونی که در قلب فلسطین تکثیر می‌شود!

آقای سنوار در این ۶۲ سالگی که برای مقاومت رنج کشیدی خیلی چیزها را از ما پنهان کردی اما این بار به لطف کوادکوپتر اسرائیلی آنچه که باید می‌دیدیم را دیدیم. دیدیم که ساعد بریده‌ات را با سیم به دستت بسته بودی تا تاب‌وتوان جنگ داشته باشی. دیدیم که تا آخرین فشنگی که برایت مانده بود جنگیدی. دیدیم که با آخرین توانت هم تکه چوبی را پرت کردی و تا آخرین قطره خونت عقب نشستی! آقای سنوار شما پیکرت هم عطر حضرت یحیی را دارد. آن زمان که سر از تنش جدا کردند و قطره خونش بر زمین می‌جوشید. هر چه خاک بر روی آن ریختند، خون در حال جوشش از میان خاک بیرون می‌آمد و تلی از خاک به وجود آمد، ولی خون از جوشش نیفتاد و تلی سرخ دیده می‌شد.اگر چه ساختمانی بر سرت آوار کردند تا استخوان‌هایت میان آوارها بشکند و تصویری از شکستت به جهان مخابره شود اما هرچه کردند نتوانستند قدرت و اقتدار شما را زیر آوار خانه‌ها پنهان کنند. خون پاکتان چنان خون حضرت یحیی در دل فلسطین می‌جوشد. شما ازاین‌پس میان پسران فلسطینی تکثیر می‌شوی. آینه بودی آقای سنوار و حالا هزار تکه می‌شوی تا پسربچه‌های فلسطینی تصویر قد کشیدنشان و روزبه‌روز شبیه شما شدن را در چشم‌های زلالتان تماشا کنند.

یحیی یعنی زنده کننده

شهادت چیزی نبود که شما از آن فراری باشید. اتفاقاً در کوچه‌پس‌کوچه‌های غزه دنبالش بودید. بارها در جواب تهدید‌های اسرائیلی‌ها شجاعانه گفته بودید: بزرگ‌ترین هدیه‌ای که اشغالگران می‌توانند به من بدهند این است که من را ترور کنند.شما رفتید، ماموریت‌تان در این دنیا به پایان رسید و حالا حتماً در آغوش دوست قدیمی‌تان اسماعیل هنیه خستگی از تن به در می‌کنید. شما رفتید اما ما یادمان نرفته است که یحیی یعنی زنده‌کننده، زندگی‌بخش و یقین داریم شما روح مقاومت غزه‌اید، شما با خون پاکتان یک‌بار دیگر مقاومت را مثل طوفان الاقصی زنده می‌کنید و ما منتظر آن روز هستیم‌…وَسَلَامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَيَوْمَ يَمُوتُ وَيَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا. و بر یحیی سلام باد روزی که زاده شد، و روزی که می‌میرد، و روزی که زنده برانگیخته می‌شود. «آیه ۱۵ سوره مریم».
منبع: فارس
#غزه_مظلوم_مقتدر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *